آلبوم هایی از گروه محبوب و مشهور مارک نافلر Dire Straits
سبک :
classic rock, rock, 80s, blues, guitar
لیست آلبوم های در این مجموعه :
[Money For Nothing]
[Kill To Get Crimson]
Extended Dance Play (1982)
هنرمندان مشابه :
ZZ Top
The Police
Supertramp
Aztec Camera
Fleetwood Mac
Sheryl Crow
Sting
Bruce Springsteen
John Hiatt
J. Geils Band
George Harrison
Phil Collins
Peter Gabriel
Steely Dan
Rod Stewart
Tom Petty
The Traveling Wilburys
Chris Rea
تحت تاثیر موسیقیدانان :
Richard Thompson
Robert Johnson
Stealers Wheel
The Flamin’ Groovies
Ducks Deluxe
Brinsley Schwarz
Bruce Springsteen
Van Morrison
The Band
The Kinks
Chet Atkins
Eric Clapton
J.J. Cale
Randy Newman
Bob Dylan
پیروان و دنباله رو ها :
Aztec Camera
Tom Cochrane
John Keaney
Train
Scud Mountain Boys
Jule Brown
Keith Urban
Shooter Jennings
Sea Wolf
The Sultans
Mike & The Mechanics
مقاله های مرتبط :
دایر استریتس
دایر استریتس (به انگلیسی: Dire Straits) نام یک گروه راک انگلیسی است که بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۵ مشغول به فعالیت بود. مؤسس گروه مارک نافلر(آواز و لید گیتار) بود که بههمراه برادر کوچکترش دیوید نافلر(ریتم گیتار)، جان ایلسلی(گیتار باس) و پیک ویترز(درامز) اعضای تشکیل دهندهٔ گروه بودند. موسیقی آنها را میتوان بلوز راکی -مانند جِی.جِی. کِیل-بهشمار آورد که از سبکهای جَز و کانتری تاثیرهایی گرفته و گاهی اوقات به سمت ساختار حماسی قطعات پراگرسیو راک تمایل دارد.
Dire Straits
Mark Knopfler با گروهش Dire Straits بی شک یکی از بهترین و ماندگارترینها در موسیقی راک هستش. با اون فضا سازیهای زیبا و نوشتن آهنگها و سولو ها، و اون نوازندگی منحصر به فردش! Mark Knopfler به عنوان وکال و لید گیتار، David Knopfler ریتم گیتار، John Illsley گیتار باس، Pick Withers درامز، اعضای گروه رو تشکیل میدن. ولی همگان دایر استریتس رو با نام مارک نافلر میشناسن.
مارک نافلر گیتاریست اسکاتلندی در ۱۲ آ گوست سال ۱۹۴۹ بدنیا آمد. بیشترین معروفیت خودش رو به خاطر تاسیس گروه Dire Straits داره. هرچند که درحال حاضر از این گروه جدا شده و کارش رو به عنوان یه Solo Artist ادامه میده. مارک قبل از اینکه گروه Dire Straits رو تشکیل بده کارش رو به عنوان یک روزنامه نگار و معلم آغاز کرد. در سال ۱۹۷۸ و بعد از تشکیل گروه اولین آلبوم گروه با همون اسم Dire Straits به بازار مطرح شد. آلبومی که آهنگ Sultans of Swing رو درخود داشت و این آهنگ به تنهایی راه شهرت و معروفیت رو برای گروه باز کرد. در سال ۱۹۷۹ دومین آلبوم Dire Straits با نام Comunique به بازار اومد. که آلبوم بسیار زیبایی است بخصوص آهنگ Where Do You Thing You’re GoIn . در فاصله این آلبوم تا سال ۱۹۸۵ چند کار دیگه از گروه انتشار پیدا کرد و از هرکدوم از این آلبومها هم چند تا Single Hit دراومد اما در سال ۸۵ مارک نافلر و گروهش آلبوم Brothers in Arms رو به بازار دادن که واقعا یه شاهکاره! و تا الان بیش از ۳۰ میلیون نسخه ازش به فروش رفته و جزو پرفروشترین آلبومهای تاریخ موسیقی راک به حساب میاد.مارک نافلر در طی این سالها در کارهای دیگه ای هم شرکت داشته که از جمله اون نوازندگی و تهیه کنندگی یکی از کارهای slow train comin) Bob Dylan) رو میشه نام برد.درکل مارک نافلر Side Project های خیلی زیادی داشته . از فیل لینات مرحوم گروه Thin Lizzy تا Tina Turner . با همه یه جوری همکاری داشته.در سال ۸۸ نافلر و Dire Straits در کنسرتی به افتخار هفتادمین سال تولد نلسون ماندلا شرکت کردن.همینطور آلبوم Knewborth Concert در سال ۹۰ عرضه شد و بالاخره در سال ۹۱ آخرین آلبوم استودیویی گروه Dire Straits با مارک نافلر به اسم on every street انتشار پیدا کرد که اونم واقعا زیباست.
سال ۱۹۹۵ فعالیت تکی و Solo مارک نافلر به طور رسمی اعلام شد و دو آلبوم Golden Heart و Sailing to Philadelphia رو عرضه کرد که این دومی حدود ۳٫۵ میلیون فروش داده. نافلر در طی این مدت برای چندین فیلم هم آهنگ سازی کرده و آخرین آلبوم خودش رو هم با اسم The Ragpickers Dream در سال ۲۰۰۲ عرضه کرده.
از نظر فرم نوازندگی به نظر من نافلر به عنوان گیتاریستی که به اون لقب Sultan of Swing رو هم دادن. گیتاریستیه با لهجه نوازندگی منحصر به فرد. وقتی کاری رو از مارک میشنوی از همون لحظه اول مشخصه که کار نافلر ه. فرم نگارش سولوهاش ، و اینکه در گیتار زدن از پیک هم استفاده نمیکنه و با انگشتهاش گیتار الکتریک میزنه فرم خاصی به لهجه نوازندگیش داده که واقعا جالب و متفاوته. من که به شخصه خیلی کارهاشو دوست دارم. مارک نافلر قدیما بیشتر از گیتارهای Fender استفاده میکرد. Telecaster و Stratocaster که البته من بیشتر Strat دیده بودم دستش.اما توی چند تا کار جدیدی که تک و توک ازش دیدم بیشتر به Gibson Les Paul رو آورده.
forum.juventus.ir
نگاهی به آلبومها و فعالیتهای مارک نوفلر، گرداننده گروه پرآوازه دایر استریتز
مارک نوفلر، خواننده و گرداننده گروه اسطورهای دایر استریتز مدتهاست که به شکل سولو فعالیت دارد و به تازگی هم آلبومی جدید منتشر کرده است. آرش سبحانی از گروه محبوب کیوسک از ویژگیهای نوفلر سخن میگوید.
دویچه وله: آرش جان ممنون که دعوت ما را قبول کردی و میهمان “عصر شنبه” هستی. گروه Dire Straits یکی از موفق ترین گروههای پاپ و راک دهه هشتاد میلادی بود و خیلی وقت است که فعالیت ندارد، اما خواننده و گردانندهاش مارک نوفلر الان چندین سال است که به شکل سولو فعالیت دارد. تا جایی که میدانم مارک نوفلر یکی از خوانندهها و گیتاریستهایی است که روی خودت خیلی تاثیر گذاشته و به عبارتی، تو ارادت خاصی به او داری. یادت هست اولین آهنگی که از مارک نوفلر یا با صدای مارک نوفلر شنیدی چه بود؟
آرش سبحانی: اولین آهنگی که من ازش شنیدم توی MTV، Money For Nothing بود که اتفاقا به خاطر ویدئویی که داشت خیلی خوشم نیامد، چون خیلی زرق و برق داشت. ولی یادم هست یک رادیو استیشنی بود که چیزهای قدیمی پخش میکرد، آهنگ Sultans of Swing را پخش کرد و گفت این Dire Straits است. من آن آهنگ را که شنیدم گفتم که خب پس حتما این توی آلبوم جدیدشان هست، چون همه شبکههای رادیویی آن را پخش میکردند. خلاصه آن آلبوم را خریدم و گوش کردم، دیدم عجب چیزی است. ولی آن آهنگ در این آلبوم نیست. گفتم خب پس حتما آلبوم قبلیاش هست. خلاصه، یکی یکی گوش کردم و رفتم تا آلبوم اولش که Sultans of Swing بود. فکر میکنم اولین آهنگی بود توی زندگیام که بابت نوازندگی و سبکی که میزند، تکانم داد.
این قضیه که تو تعریف کردی به چندسال پیش برمیگردد؟
حول و حوش ۱۹۸۵ میلادی بود.
به نظر تو ویژگی و جذابیت کارهای مارک نوفلر در چی است… یا جور دیگری بپرسم، اصلا میشود از مارک نوفلر به عنوان یک ستاره ی منحصر به فرد یاد کرد؟
صددرصد. به نظرم مارک نوفلر خیلی خیلی حق دارد به گردن موسیقی. همان سال ۷۸ که تو داری میگویی، سال ۱۹۷۸ سالی بود که اگر اشتباه نکنم و تا جایی که من میدانم، موسیقی Punk بر فضای موسیقی اروپا حکمرانی میکرد… یعنی آن دوره ی طلایی هفتاد تمام شده بود و خیلی از گروههای راک استخواندار رفته بودند کنار و جا باز شده بود برای Punk که کاملا فضا را تسخیر کرده بود. بعد Dire Straits آمد و صدایی عرضه کرد که راک دهه هفتاد نبود، Punk هم نبود، در واقع ادامه دقیق و کامل و تکاملیافته راکهای دهه هفتاد بود، ولی با صدا و سبک بسیار پیشرویی و با نوازندگی ای که تو توی کارهای پانک اصلا نمیدیدی. یعنی مارک نوفلر به عنوان یک نوازنده داشت یک کارهایی میکرد که تو توی گروههای اوایل دهه هفتاد میدیدی، ولی توی کارهای پانک نمیدیدی. و این سال ۷۸ بود، موقعی که سبکهای Punk و Disco و … داشتند حرف آخر را میزدند. این یک ویژگی خیلی منحصر به فردی بود. مارک نوفلر به نظر من نبوغش از آنجا شروع شد، ولی هیچوقت یکجا نایستاد. یعنی در همان آلبوم اولش که جزو آلبومهای موفق است تا همین آلبوم آخرش که گوش میکنیم، هیچوقت یکجا نایستاده و همیشه در حال حرکت بوده. صدای گیتارش هم با گذشته فرق میکند، مثلا با بیست سال پیش. بعضی وقتها اصلا ناراحتکننده هم هست. من همیشه دوست دارم که کاشکی مارک نوفلر یک آهنگ دیگری مثل Sultans of Swing Dire Strait میساخت یا میزد. ولی همیشه دارد یک کار دیگری میکند. البته باید خیلی به کارهایش گوش کنی تا این تفاوت را خوب حس کنی و بفهمی، شاید هم کارهایش برای بعضیها تکراری به نظر برسد، اما برای من اینطور نیست.
به این مسئله اشاره کردی که کارهایش را میشود تقسیمبندی کرد به دوره های مختلف. این دوره ها را در چی میبینی، یعنی از لحاظ زمانی چه جوری تقسیمبندی میکنی؟
بیش از همه به لحاظ نوازندگی گیتارش، چون در هرصورت مارک نوفلر جدا از اینکه آهنگساز بسیار خبرهای است، به نظر من هم شاعر توانایی است و هم از لحاظ حضور در صحنه بسیار تاثیرگذاری بوده. البته در سطح خودش. مثل مادونا نیست که بیاید برقصد و… به نظر من کارهای مارک نوفلر را به سه دوره میشود تقسیمبندی کرد: یک دوره اش از خود آلبوم اول Dire Straits است، یعنی Sultans of Swings تا آلبوم Alchemy که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. نوفلر در کارهای این دوره بیشتر از گیتار Fender استفاده میکرد و صدای خیلی شفافی از گیتارش درمیآورد، ملودیهایی که میزد ملودیهای خاص خود نوفلر بودند و گیتار زدنش با پنجه هم خاص خود او بود… کارهای آن دوره شاید بیشتر بشود گفت که حس راک داشت. به نظر من از آلبوم Brothers In Arms (۱۹۸۵) به بعد در خیلی از آهنگهایش شروع کرد به استفاده کردن از گیتار گیبسون که صدای به اصطلاح چاق و چلهتری دارد. مثلا خود آهنگ Brothers In Arms را با گیبسون زده و آن صدای که از آن گیتار درآورده، اصلا زمین تا آسمان فرق دارد با آهنگی مثل Money for Nothing. حتی اولین آلبوم سولوی مارک نوفلر، Golden Heart (۱۹۹۶) هم شاید در این دسته دوم بگنجد. بعد از آن شروع کرد به بازی کردن. توی آلبوم Shangri-la و یا این آلبوم آخرش که تازه منتشر شده، کاملا دارد یک چیز دیگری میزند. مارک نوفلر همیشه گفته که یکی از الگوهایش در نوازندگی هنک ماروین بوده. الان گیتار زدنش خیلی صدای “هنک ماروینی” میدهد، بیشتر صدای دهه پنجاه میلادی را دارد. در عکسهایی هم که در کتابچه آلبوم آخرش هست، میبینی که دارد از گیتارهای عجیب و غریبی استفاده میکند که نه فندر است نه گیبسون. گیتارهایی که مال دورههای قدیم بودهاند.
تو خودت در چه عرصههایی بیش از همه از مارک نوفلر تاثیر گرفتی؟ شیوه گیتار زدن یا اینکه واقعا پردازهایش و شیوه ارائه ترانهها و جفت کردن آهنگ و کلام؟
چیزی که روی من تاثیر گذاشت، بیش از هر چیز نوازندگیاش بود. بعد از آن سبک خواندنش بود که … به هرصورت من صدایم یکجوری بود که دامنهاش خیلی محدود بود و برای همین باعث شد بتوانم… یعنی نه اینکه بتوانم، در واقع نتوانم مثل کس دیگری بخوانم، جز مارک نوفلر که بیشتر دارد داستانی روایت میکند، دکلمه میکند … و به طبع چون خیلی به کارهایش گوش میکردم، تحت تاثیرش بودم. سعی میکردم سبک و الگوی آهنگسازیش را درک کنم، پی ببرم که چه آکوردهایی استفاده میکند و .. فکر میکنم مجموعه اینها روی من تاثیر گذاشت، ولی بیش از همه گیتارزدنش بوده.
تا چه اندازه برای تو سخت بوده که از مارک نوفلر فاصله بگیری؟ بههرحال تاثیر مارک نوفلر در آلبوم اول کیوسک (آدم معمولی) محسوس است، ولی در آلبوم دوم (عشق سرعت) چندان شنیده نمیشود!
توی آلبوم اول کیوسک واقعا برنامهریزی نکرده بودیم که دنبال این باشیم که مثلا چه میدانم، یک آلبومی بدهیم بیرون که اینطور باشد و یا آنطور نباشد. آلبوم اول کاملا اتفاق بود، ولی بعد از آن وقتی واکنش مردم را دیدم و احساس کردم که خب الان موقعیتاش وجود دارد و من باید بتوانم دنبال صدای خودم بگردم، برایم خیلی سخت بود که ازش دور شوم. ولی انگار یک احساس درونی به تو میگفت که باید از این قضیه دور شوی. من سالهای سال مثل مارک نوفلر با پنجه گیتار میزدم، یعنی بدون استفاده از مضراب. ولی بعد از آن آلبوم کاملا شروع کردم با مضراب گیتارزدن و الان دیگر نمیتوانم، یعنی برایم سخت است و کمتر با پنجه گیتار میزنم. و… سعی کردم از آن سبک دور شوم و بتوانم سبکهای دیگری را تجربه کنم. ولی خب آن به عنوان یک درس که رفتم یاد گرفتم، مثل کلاسی که رفتی و امتحانش را هم دادی، حالا نمره ات شده ده یا دوازده مهم نیست، بالاخره آن کلاس را رفتی و آن پشت ذهنت هست. حالا دارم سعی میکنم که درسهای دیگر را هم یاد بگیرم.
گذشته از مسئله گیتار زدن، خود مارک نوفلر به خصوص در کارهای سولوش و آلبومهای اخیرش قطعاتی کاملا مینیمالیستی ساخته. یعنی دوتا آکورد میگیرد، فضا میسازد و فقط میخواهد داستانش را به شنونده منتقل کند. این ایده یا این سبک کار تا چه اندازه با تفکر و سلیقه تو همخوانی دارد؟
در یکسری از کارهایش که کاملا مشخص دارد این کار را میکند و کاملا واضح است، یعنی شنونده این اتفاق را حس میکند و این قطعات به نظر من جزو بهترین کارهایش هست. کاملا همینطور است که تو میگویی، میخواسته داستانی را بگوید وآن آهنگ فقط یک بستری بود برای آن دکلمههایی که میخواهد بکند. به نظرم کار بسیار سختی هست. من کاملا با این فضا ارتباط برقرار میکنم.
توی کدام کار کیوسک چنین فضایی را آدم میتواند ببیند؟
فکر میکنم در قطعه “عمواسدالله” و یا توی خود آهنگ “روزمرگی” فضای اینها نزدیک به فضای مینیمالیستی مارک نوفلر است. از نظر من آهنگ “روزمرگی” شاید نزدیکترین آهنگ باشد به سبک کار Dire Straits.
مارک نوفلر هم مثل “کریس ریا” تیپی است که فقط به جنبه مادی قضیه و موفقیت تجاری آلبوم فکر نمیکند و تا آنجایی که من مصاحبه های مختلفی از او خواندهام، این مسئله مهم است که اثری که بیرون میدهد واقعا از لحاظ معنوی و روحی هم او را ارضا کند. آیا به نظر تو در این بازار پررقابت موسیقی فقط این هنرمندان کارکشته هستند که میتوانند چنین موضعی بگیرند و بگویند که برای من فرقی نمیکند، یا اینکه به نظرت چهرههای جوان آنها هم میتوانند چنین کاری بکنند؟
اگر در کاری صداقت باشد، قطعا موفقیت مالی و موفقیت هم نصیبش خواهد شد، دیر یا زود، شاید آن روزهای اول این اتفاق نیفتد. کما اینکه به نظر من خود Dire Straits از روز اول اینجور بوده. یعنی چندان به فکر موفقیت مالی نبوده و برای دل خودش این کار را کرده و چون برای دل خودش کرده، آنقدر صداقت در کارش بوده که توانسته است بیاید حرف مخالف جریان را بزند و مردم به او دقت کنند. و آلبوم آخرش هم همینطور است. مثلا آلبوم آخرش هم کاملا دارد خاطرات بچگی اش را مرور میکند، کاملا به آن فضا برمیگردد، کاملا دهه پنجاه و یا شصت میلادی است. صدا آن صداست و داستانها داستانهای مال آن موقع است. کاملا دارد دفترچه ی خاطرات خودش را ورق میزند و لذت میبرد. و چون یک عدهی زیادی هستند که با آن فضا ارتباط برقرار میکنند، از لحاظ مالی هم فروش خواهد کرد قطعا. شاید مثلا خیلی ها بگویند، نه اگر یک آهنگی مثل Money for Nothing بسازی بیشتر فروش میکند. ولی برای او مهم نیست دیگر، چون او دنبال این نبوده است.
الان مارک نوفلر به شکل سولو فعالیت دارد و برای فیلمها هم گاهی آهنگ میسازد. ولی جای Dire Straits را خالی نمیبینی؟
Dire Straits از روزی که تشکیل شد تا روزی که تمام شد، غیر از بیسیستاش همه اعضایش عوض شدند. نوفلر نوازنده های خیلی بزرگی را توی گروه اش آورد و معرفی کرد. غیر از بیسیست اش که با آن بود، همه اعضای گروه اش عوض شدند. برای همین من هیچوقت Dire Straits را مثل یک جریانی ندیدم که حالا چون با همدیگر نیستند صدای مارک نوفلر عوض شده. من فکر میکنم که مارک نوفلر با Dire Straits یک دوره ای را طی کرده بود و میخواست آن آزادی را داشته باشد که هرکاری دوست دارد بکند و آهنگهایی بسازد که برای خودش جالب باشد؛ دیگر زیر فشار این نباشد که رکورد کمپانی از او توقع داشته باشد که هی Money for Nothing بساز، هی Sultans of Swing بساز.
خودش هم همین را میگوید که یک دوره ای بود، دوره ی خیلی خوبی بود، تمام شد. گفتم حالا باید راهم یک جهت دیگری بگیرد. به همین راحتی!
دقیقا. تو مثلا فرض کن با همه احترامی که آدم برای گروههایی مثل U2 قائل هست، ولی نمیبینی آنها چنین جراتی داشته باشند. چون آنها به عنوان یک مجموعه صدایی میدهند، ولی Dire Straits فقط مارک نوفلر بود در واقع که آن صدا را میداد. حتا من توی مصاحبه اش خوانده بودم که به درامر هم میگفت که چی بزنند. آهنگ میساخته، شعرش را میساخته، همه کارهایش را میکرده و میگفت این را بزنید. هرکسی هم که نمیخواسته… برادر خودش از گروه میاندازد بیرون. یعنی رودربایستی با کسی نداشته.
به نظر تو میزان آشنایی جوانها در ایران با گروه Dire Straits و یا مارک نوفلر چه اندازه است؟
بعد از Money for Nothing گروه Dire Straits یک جنبه ی تبلیغاتی پیدا کرده بود و با توجه به موفقیت گروه در همه جا ازجمله ایران شناختهشده بود. متاسفانه بعد از پایان فعالیت گروه، تبلیغات چندانی انجام نگرفت. بعد از آن دیگر کمتر کسی کارهای مارک نوفلر را دنبال کرد. نه اینکه نکرد، ولی مثلا نسبت به Dire Straits خیلی کمتر شد. ضمن آنکه آن نسلی که Dire Straits گوش میکرد و حال میکرد، نسلی که الان بالای ۳۴ و ۳۵سالشان است، آنها بالاخره از صحنه اصلی مخاطبین موزیک یواش یواش دارند میروند کنار، و آدمهای دیگر دارند میآیند. برای همین هم فکر میکنم که مارک نوفلر را به عنوان مارک نوفلر توی ایران و بقیه جاهای دنیا کمتر میشناسند تا خود گروه Dire Straits
منبع:
صدای آلمان
مارک نوفلر، خواننده و گرداننده گروه اسطورهای دایر استریتز مدتهاست که به شکل سولو فعالیت دارد و به تازگی هم آلبومی جدید منتشر کرده است. آرش سبحانی از گروه محبوب کیوسک از ویژگیهای نوفلر سخن میگوید.
دویچه وله: آرش جان ممنون که دعوت ما را قبول کردی و میهمان “عصر شنبه” هستی. گروه Dire Straits یکی از موفق ترین گروههای پاپ و راک دهه هشتاد میلادی بود و خیلی وقت است که فعالیت ندارد، اما خواننده و گردانندهاش مارک نوفلر الان چندین سال است که به شکل سولو فعالیت دارد. تا جایی که میدانم مارک نوفلر یکی از خوانندهها و گیتاریستهایی است که روی خودت خیلی تاثیر گذاشته و به عبارتی، تو ارادت خاصی به او داری. یادت هست اولین آهنگی که از مارک نوفلر یا با صدای مارک نوفلر شنیدی چه بود؟
آرش سبحانی: اولین آهنگی که من ازش شنیدم توی MTV، Money For Nothing بود که اتفاقا به خاطر ویدئویی که داشت خیلی خوشم نیامد، چون خیلی زرق و برق داشت. ولی یادم هست یک رادیو استیشنی بود که چیزهای قدیمی پخش میکرد، آهنگ Sultans of Swing را پخش کرد و گفت این Dire Straits است. من آن آهنگ را که شنیدم گفتم که خب پس حتما این توی آلبوم جدیدشان هست، چون همه شبکههای رادیویی آن را پخش میکردند. خلاصه آن آلبوم را خریدم و گوش کردم، دیدم عجب چیزی است. ولی آن آهنگ در این آلبوم نیست. گفتم خب پس حتما آلبوم قبلیاش هست. خلاصه، یکی یکی گوش کردم و رفتم تا آلبوم اولش که Sultans of Swing بود. فکر میکنم اولین آهنگی بود توی زندگیام که بابت نوازندگی و سبکی که میزند، تکانم داد.
این قضیه که تو تعریف کردی به چندسال پیش برمیگردد؟
حول و حوش ۱۹۸۵ میلادی بود.
به نظر تو ویژگی و جذابیت کارهای مارک نوفلر در چی است… یا جور دیگری بپرسم، اصلا میشود از مارک نوفلر به عنوان یک ستاره ی منحصر به فرد یاد کرد؟
صددرصد. به نظرم مارک نوفلر خیلی خیلی حق دارد به گردن موسیقی. همان سال ۷۸ که تو داری میگویی، سال ۱۹۷۸ سالی بود که اگر اشتباه نکنم و تا جایی که من میدانم، موسیقی Punk بر فضای موسیقی اروپا حکمرانی میکرد… یعنی آن دوره ی طلایی هفتاد تمام شده بود و خیلی از گروههای راک استخواندار رفته بودند کنار و جا باز شده بود برای Punk که کاملا فضا را تسخیر کرده بود. بعد Dire Straits آمد و صدایی عرضه کرد که راک دهه هفتاد نبود، Punk هم نبود، در واقع ادامه دقیق و کامل و تکاملیافته راکهای دهه هفتاد بود، ولی با صدا و سبک بسیار پیشرویی و با نوازندگی ای که تو توی کارهای پانک اصلا نمیدیدی. یعنی مارک نوفلر به عنوان یک نوازنده داشت یک کارهایی میکرد که تو توی گروههای اوایل دهه هفتاد میدیدی، ولی توی کارهای پانک نمیدیدی. و این سال ۷۸ بود، موقعی که سبکهای Punk و Disco و … داشتند حرف آخر را میزدند. این یک ویژگی خیلی منحصر به فردی بود. مارک نوفلر به نظر من نبوغش از آنجا شروع شد، ولی هیچوقت یکجا نایستاد. یعنی در همان آلبوم اولش که جزو آلبومهای موفق است تا همین آلبوم آخرش که گوش میکنیم، هیچوقت یکجا نایستاده و همیشه در حال حرکت بوده. صدای گیتارش هم با گذشته فرق میکند، مثلا با بیست سال پیش. بعضی وقتها اصلا ناراحتکننده هم هست. من همیشه دوست دارم که کاشکی مارک نوفلر یک آهنگ دیگری مثل Sultans of Swing Dire Strait میساخت یا میزد. ولی همیشه دارد یک کار دیگری میکند. البته باید خیلی به کارهایش گوش کنی تا این تفاوت را خوب حس کنی و بفهمی، شاید هم کارهایش برای بعضیها تکراری به نظر برسد، اما برای من اینطور نیست.
به این مسئله اشاره کردی که کارهایش را میشود تقسیمبندی کرد به دوره های مختلف. این دوره ها را در چی میبینی، یعنی از لحاظ زمانی چه جوری تقسیمبندی میکنی؟
بیش از همه به لحاظ نوازندگی گیتارش، چون در هرصورت مارک نوفلر جدا از اینکه آهنگساز بسیار خبرهای است، به نظر من هم شاعر توانایی است و هم از لحاظ حضور در صحنه بسیار تاثیرگذاری بوده. البته در سطح خودش. مثل مادونا نیست که بیاید برقصد و… به نظر من کارهای مارک نوفلر را به سه دوره میشود تقسیمبندی کرد: یک دوره اش از خود آلبوم اول Dire Straits است، یعنی Sultans of Swings تا آلبوم Alchemy که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. نوفلر در کارهای این دوره بیشتر از گیتار Fender استفاده میکرد و صدای خیلی شفافی از گیتارش درمیآورد، ملودیهایی که میزد ملودیهای خاص خود نوفلر بودند و گیتار زدنش با پنجه هم خاص خود او بود… کارهای آن دوره شاید بیشتر بشود گفت که حس راک داشت. به نظر من از آلبوم Brothers In Arms (۱۹۸۵) به بعد در خیلی از آهنگهایش شروع کرد به استفاده کردن از گیتار گیبسون که صدای به اصطلاح چاق و چلهتری دارد. مثلا خود آهنگ Brothers In Arms را با گیبسون زده و آن صدای که از آن گیتار درآورده، اصلا زمین تا آسمان فرق دارد با آهنگی مثل Money for Nothing. حتی اولین آلبوم سولوی مارک نوفلر، Golden Heart (۱۹۹۶) هم شاید در این دسته دوم بگنجد. بعد از آن شروع کرد به بازی کردن. توی آلبوم Shangri-la و یا این آلبوم آخرش که تازه منتشر شده، کاملا دارد یک چیز دیگری میزند. مارک نوفلر همیشه گفته که یکی از الگوهایش در نوازندگی هنک ماروین بوده. الان گیتار زدنش خیلی صدای “هنک ماروینی” میدهد، بیشتر صدای دهه پنجاه میلادی را دارد. در عکسهایی هم که در کتابچه آلبوم آخرش هست، میبینی که دارد از گیتارهای عجیب و غریبی استفاده میکند که نه فندر است نه گیبسون. گیتارهایی که مال دورههای قدیم بودهاند.
تو خودت در چه عرصههایی بیش از همه از مارک نوفلر تاثیر گرفتی؟ شیوه گیتار زدن یا اینکه واقعا پردازهایش و شیوه ارائه ترانهها و جفت کردن آهنگ و کلام؟
چیزی که روی من تاثیر گذاشت، بیش از هر چیز نوازندگیاش بود. بعد از آن سبک خواندنش بود که … به هرصورت من صدایم یکجوری بود که دامنهاش خیلی محدود بود و برای همین باعث شد بتوانم… یعنی نه اینکه بتوانم، در واقع نتوانم مثل کس دیگری بخوانم، جز مارک نوفلر که بیشتر دارد داستانی روایت میکند، دکلمه میکند … و به طبع چون خیلی به کارهایش گوش میکردم، تحت تاثیرش بودم. سعی میکردم سبک و الگوی آهنگسازیش را درک کنم، پی ببرم که چه آکوردهایی استفاده میکند و .. فکر میکنم مجموعه اینها روی من تاثیر گذاشت، ولی بیش از همه گیتارزدنش بوده.
تا چه اندازه برای تو سخت بوده که از مارک نوفلر فاصله بگیری؟ بههرحال تاثیر مارک نوفلر در آلبوم اول کیوسک (آدم معمولی) محسوس است، ولی در آلبوم دوم (عشق سرعت) چندان شنیده نمیشود!
توی آلبوم اول کیوسک واقعا برنامهریزی نکرده بودیم که دنبال این باشیم که مثلا چه میدانم، یک آلبومی بدهیم بیرون که اینطور باشد و یا آنطور نباشد. آلبوم اول کاملا اتفاق بود، ولی بعد از آن وقتی واکنش مردم را دیدم و احساس کردم که خب الان موقعیتاش وجود دارد و من باید بتوانم دنبال صدای خودم بگردم، برایم خیلی سخت بود که ازش دور شوم. ولی انگار یک احساس درونی به تو میگفت که باید از این قضیه دور شوی. من سالهای سال مثل مارک نوفلر با پنجه گیتار میزدم، یعنی بدون استفاده از مضراب. ولی بعد از آن آلبوم کاملا شروع کردم با مضراب گیتارزدن و الان دیگر نمیتوانم، یعنی برایم سخت است و کمتر با پنجه گیتار میزنم. و… سعی کردم از آن سبک دور شوم و بتوانم سبکهای دیگری را تجربه کنم. ولی خب آن به عنوان یک درس که رفتم یاد گرفتم، مثل کلاسی که رفتی و امتحانش را هم دادی، حالا نمره ات شده ده یا دوازده مهم نیست، بالاخره آن کلاس را رفتی و آن پشت ذهنت هست. حالا دارم سعی میکنم که درسهای دیگر را هم یاد بگیرم.
گذشته از مسئله گیتار زدن، خود مارک نوفلر به خصوص در کارهای سولوش و آلبومهای اخیرش قطعاتی کاملا مینیمالیستی ساخته. یعنی دوتا آکورد میگیرد، فضا میسازد و فقط میخواهد داستانش را به شنونده منتقل کند. این ایده یا این سبک کار تا چه اندازه با تفکر و سلیقه تو همخوانی دارد؟
در یکسری از کارهایش که کاملا مشخص دارد این کار را میکند و کاملا واضح است، یعنی شنونده این اتفاق را حس میکند و این قطعات به نظر من جزو بهترین کارهایش هست. کاملا همینطور است که تو میگویی، میخواسته داستانی را بگوید وآن آهنگ فقط یک بستری بود برای آن دکلمههایی که میخواهد بکند. به نظرم کار بسیار سختی هست. من کاملا با این فضا ارتباط برقرار میکنم.
توی کدام کار کیوسک چنین فضایی را آدم میتواند ببیند؟
فکر میکنم در قطعه “عمواسدالله” و یا توی خود آهنگ “روزمرگی” فضای اینها نزدیک به فضای مینیمالیستی مارک نوفلر است. از نظر من آهنگ “روزمرگی” شاید نزدیکترین آهنگ باشد به سبک کار Dire Straits.
مارک نوفلر هم مثل “کریس ریا” تیپی است که فقط به جنبه مادی قضیه و موفقیت تجاری آلبوم فکر نمیکند و تا آنجایی که من مصاحبه های مختلفی از او خواندهام، این مسئله مهم است که اثری که بیرون میدهد واقعا از لحاظ معنوی و روحی هم او را ارضا کند. آیا به نظر تو در این بازار پررقابت موسیقی فقط این هنرمندان کارکشته هستند که میتوانند چنین موضعی بگیرند و بگویند که برای من فرقی نمیکند، یا اینکه به نظرت چهرههای جوان آنها هم میتوانند چنین کاری بکنند؟
اگر در کاری صداقت باشد، قطعا موفقیت مالی و موفقیت هم نصیبش خواهد شد، دیر یا زود، شاید آن روزهای اول این اتفاق نیفتد. کما اینکه به نظر من خود Dire Straits از روز اول اینجور بوده. یعنی چندان به فکر موفقیت مالی نبوده و برای دل خودش این کار را کرده و چون برای دل خودش کرده، آنقدر صداقت در کارش بوده که توانسته است بیاید حرف مخالف جریان را بزند و مردم به او دقت کنند. و آلبوم آخرش هم همینطور است. مثلا آلبوم آخرش هم کاملا دارد خاطرات بچگی اش را مرور میکند، کاملا به آن فضا برمیگردد، کاملا دهه پنجاه و یا شصت میلادی است. صدا آن صداست و داستانها داستانهای مال آن موقع است. کاملا دارد دفترچه ی خاطرات خودش را ورق میزند و لذت میبرد. و چون یک عدهی زیادی هستند که با آن فضا ارتباط برقرار میکنند، از لحاظ مالی هم فروش خواهد کرد قطعا. شاید مثلا خیلی ها بگویند، نه اگر یک آهنگی مثل Money for Nothing بسازی بیشتر فروش میکند. ولی برای او مهم نیست دیگر، چون او دنبال این نبوده است.
الان مارک نوفلر به شکل سولو فعالیت دارد و برای فیلمها هم گاهی آهنگ میسازد. ولی جای Dire Straits را خالی نمیبینی؟
Dire Straits از روزی که تشکیل شد تا روزی که تمام شد، غیر از بیسیستاش همه اعضایش عوض شدند. نوفلر نوازنده های خیلی بزرگی را توی گروه اش آورد و معرفی کرد. غیر از بیسیست اش که با آن بود، همه اعضای گروه اش عوض شدند. برای همین من هیچوقت Dire Straits را مثل یک جریانی ندیدم که حالا چون با همدیگر نیستند صدای مارک نوفلر عوض شده. من فکر میکنم که مارک نوفلر با Dire Straits یک دوره ای را طی کرده بود و میخواست آن آزادی را داشته باشد که هرکاری دوست دارد بکند و آهنگهایی بسازد که برای خودش جالب باشد؛ دیگر زیر فشار این نباشد که رکورد کمپانی از او توقع داشته باشد که هی Money for Nothing بساز، هی Sultans of Swing بساز.
خودش هم همین را میگوید که یک دوره ای بود، دوره ی خیلی خوبی بود، تمام شد. گفتم حالا باید راهم یک جهت دیگری بگیرد. به همین راحتی!
دقیقا. تو مثلا فرض کن با همه احترامی که آدم برای گروههایی مثل U2 قائل هست، ولی نمیبینی آنها چنین جراتی داشته باشند. چون آنها به عنوان یک مجموعه صدایی میدهند، ولی Dire Straits فقط مارک نوفلر بود در واقع که آن صدا را میداد. حتا من توی مصاحبه اش خوانده بودم که به درامر هم میگفت که چی بزنند. آهنگ میساخته، شعرش را میساخته، همه کارهایش را میکرده و میگفت این را بزنید. هرکسی هم که نمیخواسته… برادر خودش از گروه میاندازد بیرون. یعنی رودربایستی با کسی نداشته.
به نظر تو میزان آشنایی جوانها در ایران با گروه Dire Straits و یا مارک نوفلر چه اندازه است؟
بعد از Money for Nothing گروه Dire Straits یک جنبه ی تبلیغاتی پیدا کرده بود و با توجه به موفقیت گروه در همه جا ازجمله ایران شناختهشده بود. متاسفانه بعد از پایان فعالیت گروه، تبلیغات چندانی انجام نگرفت. بعد از آن دیگر کمتر کسی کارهای مارک نوفلر را دنبال کرد. نه اینکه نکرد، ولی مثلا نسبت به Dire Straits خیلی کمتر شد. ضمن آنکه آن نسلی که Dire Straits گوش میکرد و حال میکرد، نسلی که الان بالای ۳۴ و ۳۵سالشان است، آنها بالاخره از صحنه اصلی مخاطبین موزیک یواش یواش دارند میروند کنار، و آدمهای دیگر دارند میآیند. برای همین هم فکر میکنم که مارک نوفلر را به عنوان مارک نوفلر توی ایران و بقیه جاهای دنیا کمتر میشناسند تا خود گروه Dire Straits
منبع:
صدای آلمان
گروه دایر استریتس (Dire Straits)
شاید بیشتر از آنکه نام مارک ناپفلر (Mark Knopfler) در ذهن دوستداران موسیقی باشد، نام گروه دایر استریتس (Dire Straits) شهره عام و خاص باشد. وی قبل از آنکه گروه دایر استریتس آغاز بکار کند مشغول فعالیت های خبرنگاری و تدریس بود.
مارک ناپفلر در فیلادلفیا
او متولد سال ۱۹۴۹ در گلاسکو اسکاتلند میباشد که در سال ۱۹۵۶ به همراه خانواده به انگلستان مهاجرت کرده و تحصیل مقدماتی را در آنجا آغاز می کند. عموی او نوازنده سازدهنی و پیانو به سبک بوگی ووگی (Boogie-Woogie) بود و علاقه او به عمویش بعد ها در شکل گیری موسیقی ناپفلر تاثیر زیادی داشت.
در دوران نوجوانی علاقه بسیار زیادی به گیتارهای Fender Strat آنهم به رنگ نارنجی – صورتی داشت که اغلب در دستان هنک ماروین (Hank Marvin) مشاهده می کرد. اما نداشتن پول کافی برای آن باعث شد تا یک گیتار Hofner Super Solid را به قیمت ۵۰ پوند خریداری یکند که این رقم برای یک محصل در دهه ۱۹۶۰ بسیار زیاد بود.
در مدرسه در گروه های مختلف موسیقی به اجرای نقش نوازنده گیتار می پرداخت، اغلب نقش نوازندگانی چون جیمی هندریکس (Jimmy Hendrix)، یا اسکاتی مور (Scotty Moore) و جیمز مورتون (James Burton) را اجرا می کرد. اولین اجرای رسمی او در گروهی از مدرسه بود که برای تلویزیون محلی برنامه اجرا کردند.
پس از پایان تحصیلات اولیه برای تحصیل در رشته خبرنگاری در سال ۱۹۶۷ به کالج Harlow Technical رفت و پس از فارغ التحصیل شدن از این کالج بعنوان یک خبرنگار ساده در روزنامه عصر یورکشای (Yorkshire Evening Post) مشغول بکار شد. پس از دوسال کار در آنجا تصمیم گرفت تا معلومات خود را بیشتر کند و برای همین دانشگاه Leeds را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد.
در آنجا بود که با یک نوازنده و خوانند محلی بلوز بنام استیو فیلیپس (Steve Philips) آشنا شد. در این دوران مارک برای گذران زندگی برای یکی از روزنامه های محلی لیدز، نقد موسیقی می نوشت. اتفاق عجیب آن بود که در این روزنامه محلی فرد دیگر با اسم مشابه استیو فیلپس مشغول بکار بود که در واقع مدیر مستقیم مارک در روزنامه بود. این موضوع سالهای سال نویسندگان را به اشتباه می انداخت بگونه ای که این دو فرد را یکی می دانستند.
در نهایت روزی مارک و رئیسش برای دیدن استیو فیلیپس نوازنده گیتار نزد او رفتند و در اینجا بود که استیو، استیو را ملاقات کرد. در این دیدار مارک ناپفلر و استیو فیلیپس متوجه شدند که نکات و ایده های مشترک بسیاری در موسیقی دارند و حتی با یکدیگر دو نفری برای مدتی به نوازندگی پرداختند. اما روز بعد مارک همانند سابق به فعالیت خبرنگاری خود پرداخت و استیو مشغول تعمیر و بازسازی یک گالری هنری شد.
دوستی مارک و استیو ادامه یافت و در مدت ۵ سال این دو با یکدیگر ساز می زدند، حتی مارک در برخی آلبوم های شخصی استیو مانند Just Pickinig که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد با او همکاری کرد. استیو معتقد بود که مارک نوازنده بسیار خوب گیتار است و به سبک B.B.King نوازندگی می کند، اما لازم است در نحوه نوازندگی و نیز سبک او تغییراتی داده شود.
گفتگوی هارمونیک